تعريف تقوا : تقوا همان معرفت يافتن به خدا ؛ اقرار با زبان ؛ عمل با اركان ( انجام عمل صالح )
حقيقت تقوا چيست ؟.
((تقوا)) در اصل بمعنى نگهدارى يا خويشتن دارى است و به تعبير ديگر يك نيروى كنترل درونى است كه انسان را در برابر طغيان شهوات حفظ مى كند, و درواقع نقش ترمز نيرومندى را دارد كه مـاشـيـن وجود انسان را در پرتگاهها حفظ و ازتندرويهاى خطرناك , باز مى دارد ومعيار فضيلت و افـتـخـار انـسـان و مقياس سنجش شخصيت او در اسلام محسوب مى شود تا آنجا كه جمله ((ان اكرمكم عنداللّه اتقاكم )) به صورت يك شعار جاودانى اسلام در آمده است .
انواع تقوا: تقواى مالى واقتصادى , تقواى جنسى , و اجتماعى , وتقواى سياسى و مانند اينها.
گروه دوم , كافران لجوج و سرسخت .
ـ ايـن گـروه درسـت در نقطه مقابل متقين و پرهيزكاران قرار دارند وصفات آنهادر اين آيه(ان الذين كفرو اسوآ عليهم انـذرتهم ام لم تنذرهم لايؤمنون ) و آيه بـعـد بطور فشرده بيان شده است در اين آيه مى گويد ((آنها كه كافرشدند (و در كفر و بى ايمانى سـخـت و لـجـوجند) براى آنها تفاوت نمى كند كه آنان را ازعذاب الهى بترسانى يا نترسانى ايمان نخواهند آورد)) (ان الذين كفرو اسوآ عليهم انـذرتهم ام لم تنذرهم لايؤمنون ) اين دسته چنان در گـمـراهـى خـود سـرسختند كه هرچند حق برآنان روشن شود حاضر به پذيرش نيستند واصولا آمادگى روحى براى پيروى از حق و تسليم شدن در برابر آن را ندارند.
(آيـه 7)ـ اين آيه اشاره به دليل اين تعصب و لجاجت مى كند و مى گويد: آنهاچنان در كفر و عناد فـرو رفـتـه انـد كـه حـس تـشخيص را از دست داده اند ((خدا بر دلها وگوشهايشان مهر نهاده و برچشمهاشان پرده افكنده شده )) (ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة ) به هـمـيـن دلـيـل نتيجه كارشان اين شده است كه ((براى آنها عذاب بزرگى است )) (و لهم عذاب عـظـيـم ) مسلما انسان تابه اين مرحله نرسيده باشد قابل هدايت است , هرچند گمراه باشد, اما به هنگامى كه حس تشخيص را بر اثر اعمال زشت خود از دست داد ديگر راه نجاتى براى او نيست ,چرا كه ابزار شناخت ندارد و طبيعى است كه عذاب عظيم در انتظار او باشد.
ادامه مطلب